شنبه ، 30 فروردین، 1404

  • اخبار روز

  • روابط عمومی

  • 4 سال قبل

  • پ

    عباس نوری سرپرست معاونت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز ضمن گرامیداشت روز جهانی باستان شناسی گفت: در تقویم جهانی هر ساله سومین شنبه ماه میلادی اکتبر را به عنوان "روز جهانی باستان شناسی " اختصاص داده اند که به همین مناسبت این نوشتار کوتاه اشاره ای به این موضوع دارد.   در ابتدا لازم است هر یک از ما باستان شناسان به یاد بیاوریم، هنگامی که برای تحصیل در این رشته وارد دانشگاه نشده بودیم چه ذهنیت، تصویر و تصوری از دانش باستان شناسی و مباحث حوزه میراث فرهنگی داشتیم؟ و اکنون پس از سالها کار و تلاش در این حوزه، چقدر نگاه و ذهنیت ما نسبت به این حوزه تغییر کرده است؟ اینک هر یک از ما بعد از گذشت سال ها تلاش و فعالیت علمی چقدر توانسته ایم برای کم کردن این فاصله طولانی بین ذهنیت های نادرست و آگاهی حقیقی افراد جامعه در باره علم باستان شناسی قدم برداریم؟     یکی از رشته های جنجال برانگیز و عامه پسند در میان همه رشته های علوم انسانی، باستان شناسی است که جزو علائق عمومی مردم ایران به شمار می رود و کمتر کسی را می توان یافت که علاقه ای به این حوزه نداشته باشد، هرچند که اطلاعات اندکی از این رشته دانشگاهی در اختیار دارند. بستر رشد این علاقه مندی مردم را می توان در غنای فرهنگی و تاریخی سرزمین ایران، کمبود دانسته های تاریخی مردم و کنجکاوی و علاقه  آنان در آگاهی یافتن از رویدادهای تاریخی، فراوانی محوطه های باستانی در جای جای کشور و انجام حفاری های قاچاقچیان و شایعات گسترده از کشف گنج و عتیقه در این محوطه ها و در مقابل، کم کاری دولت و نهادهای فرهنگی، رسانه ها و اندیشمندان در ارائه آگاهی درست به مردم جستجو نمود   یک باستان شناس زمانی که در یک سایت باستانی به همراه گروه زیادی از دانشمندان به کاوش و مطالعه در آثار باقی مانده مربوط به گذشته می پردازد، درست همانند پلیس جنایی یا کارآگاهی است که می خواهد رویدادهای مربوط به گذشته آن مکان باستانی را کشف و تبیین نماید. برای این کار او باید با دقت تمام به کاوش، نمونه برداری و تفکیک آثار بدست آمده و پردازش آنها اقدام نماید تا بتواند به بازسازی شیوه زندگی مردمان ساکن در آن مکان و رویدادهای تاریخی و سرگذشت آنان پی ببرد. به سبب حساسیت فوق العاده برای بازسازی جامعه باستانی از لابلای خاک ها و رسوبات چندین هزار ساله، هر گونه تغییر در بافت استقراری محوطه باستانی (مانند حفاری های غیر مجاز) می تواند، فرایند بازسازی ساختار جامعه باستانی را دچار اختلال، وقفه یا دگرگونی نموده و منجر به نادرستی روایت و تفسیر ما از ساختار جامعه باستانی و درک ناصحیح مواد باستان شناختی مکشوفه گردد.  بنابراین در یک توصیف ساده می توان باستان شناس را یک «کارآگاه جوامع باستانی» دانست که می خواهد با کنکاش در تمامی جزئیات داده ها و بقایای آثار مادی گذشتگان در اماکن باستانی، به بازسازی جامعه انسانی آن مکان و نگارش سرگذشت مردمان ساکن در آن سایت باستانی و تعریف آن برای دیگران بپردازد و در واقع، این تمامیت و یکپارچگی بقایای ساختار جامعه باستانی با همه داده هایی که از دیدگاه ما ممکن است با ارزش و کم اهمیت جلوه دهند، و قرار داشتن آنها در نظم طبیعی خود، مهم ترین اصل اساسی برای انجام یک کاوش علمی، درست و منظم و ارائه نتایج منطقی و مطمئن بر اساس یافته های باستان شناختی از آن محوطه است.   از سال 1970 میلادی جنبشی با عنوان باستان شناسی عمومی در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی شکل گرفت که سعی داشتند درباره علم باستان شناسی به مردم جامعه، آگاهی دهند و تقریبا بستری برای رشد و ایجاد "باستان شناسی عمومی" شکل گرفت که با ایجاد موزه های جدید، نوشتن کتاب های  باستان شناسی برای کودکان در رده های سنی مختلف و حمایت از آثار تاریخی - فرهنگی همراه بود. این در حالی است که در ایران با گذشت 150 سال از پیدایش رشته باستان شناسی، به ندرت برخی از پژوهشگران این عرصه و یا سازمان ها و نهادهای مرتبط و رسانه های عمومی در رابطه با آگاهی رساندن به عموم جامعه مردم برای شناخت درست و تبیین جایگاه میراث فرهنگی و مباحث مرتبط با باستان شناسی، تلاش نموده اند   از جمله باستان شناسانی که در ایران با هدف آگاهی بخشی به عموم مردم قلم فرسایی نمودند، می توان به عمران گاراژیان و همکارانش اشاره نمود که با نگارش کتاب باستان شناسی چل تکه سعی نمودند که مردم را با دانش باستان شناسی آشنا نمایند. این پژوهشگران در کتاب یاد شده به تعریف علم باستان شناسی، شیوه های کاوش، مباحث عتیقه جویی، حفاری های غیر مجاز و مباحث دیگری پرداختند که جای تقدیر دارد. آنها در نظر سنجی خود نتیجه گرفتند که: "باستان شناسی از آن دست موضوعاتی است كه در ایران درک نشده و نسخه ی درستی از آن در جامعه رواج نیافته است. بیشتر مردم باستان شناسی را یا به چشم گنج یابی می بینند یا در بهترین شكل آن را وسیله ای برای تقویت هویت ملی و دستاویزی برای افتخار ملی می دانند .   برای یک باستان شناس درک صحیح و شناخت کافی ساختار جوامع باستانی و فهم درست پدیده ها، سنت ها و روش ها و شیوه های زندگانی، مهم ترین هدف کاوش در محوطه های باستانی است که آن را از روی مطالعه همه مواد فرهنگی اعم از سفال، تدفین، آثار معماری و اشیای مکشوفه بدست می آورد و هدف او کشف اشیای با ارزش و یا فلزات گران بها نیست. یک باستان شناس هرگز برای مطالعه یک محوطه باستانی به دستگاه های گنج یاب متوسل نمی شود و از آنها استفاده نمی کند، بلکه او برای شناخت ادوار فرهنگی و لایه های استقراری یک محوطه با کمک گروهی از دانشمندان و متخصصان رشته های علمی به مطالعه و انجام کاوش میدانی در یک محوطه می پردازد.     هر کدام از محوطه های باستانی اعم از کوچک و بزرگ با هر مشخصه طبیعی و ویژه خود، همانند قطعات کوچک پازلی هستند که همه به صورت یکپارچه و هماهنگ، پیکره بزرگ و گسترده جوامع باستانی ما را تشکیل داده و هر کدام در جایگاه خود برای بازشناسی تاریخ، فرهنگ، تمدن و ساختار جوامع باستانی ایران از اهمیت فوق العاده ای برخوردار هستند. بی شک هر کدام از این محوطه های باستانی با ویژگی های خاص و منحصر به فرد خود به صورت یکپارچه و هماهنگ، تمامیت فرهنگ باستانی و تمدن ما را تشکیل می دهند و وجود آنها برای ارائه تصویری حقیقی از جامعه ایران باستان بسیار ضروری و حیاتی است.   کاوش در یک محوطه باستانی را می توان عملیات پیچیده، منظم و روشمند همراه با ثبت و ضبط دقیق داده ها و یافته ها برای برداشتن نهشته ها و جداسازی آوار، خاک ها و لایه های رسوبی از روی داده های باستان شناختی اعم از آثار معماری، گورها، اشیا، سفالی یا فلزی و همه بقایای ارزشمند و قابل تفسیری که در یک مکان باستانی وجود دارد، دانست که این عملیات کاوش، شیوه ها و روش های علمی بسیار گوناگونی دارد و بسته به نوع و قدمت محوطه باستانی، ناحیه جغرافیایی بافت استقراری و تشخیص هیئت باستان شناسی، تکنیک ها و روش های کاوش نیز بسیار متفاوت و متغیر است.    پیش از آغاز عملیات کاوش در یک محوطه باستانی، بایستی اقدامات زیادی مانند نقشه برداری دقیق محوطه، مطالعات زمین شناختی، اقلیم و آب و هوا، شناخت نوع خاک های محل و تشخیص میزان اسیدی بودن آن و شناسایی عوامل زیست محیطی به خصوص منابع آب های سطحی و زیر زمینی و شناسایی دیگر سکونتگاهها و استقرارهای پیرامون اثر را انجام داده، سپس با کمک گروه های علمی مختلفی مانند مرمت گران، معماران، انسان شناسان، گیاه باستان شناسان، جانور شناسان، زمین شناسان و غیره به انجام کاوش در محوطه های باستانی پرداخت.    کاوش در یک محوطه باستانی به معنای کالبد شکافی نهایی اثر برای درک چیستی و چگونگی رمز و رازهای نهفته در آن مکان باستانی و ناگزیر همراه با ویرانی و تغییر شاکله آن مکان باستانی است، لذا دانشمندان در تلاش اند تا به بهترین شیوه های ممکن، حداکثر اطلاعات علمی را از محوطه های باستانی استخراج نمایند و در صورت امکان، کمترین صدمه را به سایت های باستانی وارد نمایند. از این دیدگاه اگر یک باستان شناس یا تیم همراه اش نتواند اطلاعات لازم را به درستی از محوطه استخراج و ثبت و ضبط نماید، هیچ تفاوتی بین فعالیت او با یک گروه حفار غیر مجاز که به دنبال اشیای عتیقه، کالبد بی جان تپه ها را می شکافند، نیست و این ویرانی حاصله به هیچ روی قابل بازگشت و جبران نخواهد بود   به همین منظور، باستان شناسان در تمامی مراحل کاوش، همه داده های بدست آمده از محوطه را به صورت روشمند ثبت و ضبط نموده تا پس از پایان کار میدانی به تجزیه و تحلیل داده ها و تفسیر و تبیین آنها بپردازند. برای ثبت دقیق داده های باستان شناختی، تمام محوطه به صورت شطرنجی با ابعاد خاصی تقسیم بندی و کاوش می شود  و همه یافته های حاصله در طول کاوش، روی نقشه های از قبل آماده شده، جانمایی می گردد.   بدین ترتیب می توان داده های باستان شناختی یک محوطه باستانی را مانند قطعات پازلی تصور نمود که هر کدام از آنها با قرار گرفتن در جایگاه طبیعی و منظم خود، می توانند تصویری درست از ساختار جامعه کهن آن سایت را به ما نشان دهند و در واقع، فقدان، از بین رفتن و یا دستکاری و آشفتگی در هر یک از این قطعات پازل، سبب ایجاد خلاء علمی، نادرستی تفسیر و تصویر ما از ساختار جامعه باستانی و کمبود مدارک و شواهد برای نگارش و تدوین کتاب تاریخ آن محل و ساکنانش خواهد بود   هر گونه کاوش در محوطه های باستانی، نیازمند دریافت مجوز کتبی از پژوهشکده باستان شناسی کشور به نام سرپرست هیات کاوش می باشد و پس از هماهنگی کامل با نهادهای اداری بویژه فرمانداری، بخشداری و نیروی انتظامی مربوطه صورت می گیرد. در حین کار، تمامی اشیای منقول بدست آمده از کاوش به صورت منظم و دقیق در محفظه های خاصی بسته  بندی شده و به مسئول امین اموال میراث فرهنگی استان مربوطه تحویل داده می شود تا پس از انجام مراحل اداری جهت مطالعات بعدی در اختیار پژوهشگران قرار گیرد.   شاید مهم ترین فایده علم باستان شناسی را بتوان در ارتقای دانش جامعه انسانی و توسعه شناخت و درک ما از گذشته پر حادثه انسان در روند تکامل چند میلیون ساله آن دانست که گام به گام با مطالعات باستان شناسی در زوایای تاریک پیش از تاریخ، ممکن و میسر شده است. این شناخت ما از نحوه تکامل انسان در سیاره زمین می تواند راهگشای بسیار خوبی برای رشد و تعالی تمدن، فرهنگ، باورداشت ها و حیات اجتماعی و سازگاری ما با همدیگر را فارغ از هر گونه تعصبات ملی و مذهبی فراهم آورد.    بی گمان هر تلاشی برای آگاهی بخشی به جامعه و ارتقای سطح دانش جامعه، ضامن حفاظت پایدار محوطه ها و اماکن تاریخی، نگهداری و صیانت حقیقی از میراث هزاران ساله ای است که بدست ما رسیده و باید برای نسل های آینده نگهداری نماییم. بنابراین، سازمان میراث فرهنگی کشور و متولیان آن، اندیشمندان و پژوهشگران این حوزه شایسته است که علاوه بر رسیدگی به امور تخصصی خود، هر کدام به سهم خویش در این راستا تلاش نمایند تا سطح آگاهی جامعه ایرانی را از مباحث تاریخی، میراث فرهنگی، باستان شناسی و ... افزایش دهند    باید دانسته شود که ناآگاهی مردم از نحوه شکل گیری و ساختار محوطه ها باستانی و مباحث مرتبط با حوزه میراث فرهنگی، سبب اشاعه اطلاعات نادرست، گسترش حفاری های غیر مجاز و ویرانی هر چه بیشتر محوطه های باستانی و سوء استفاده سوداگران این عرصه برای انجام معاملات صوری و کلاهبرداری های وسیع و تولید اشیای تقلبی در جامعه می گردد که از آفت های مهم فرهنگی کشور به شمار می رود.